ماجرای اولین عکس من در عکاسی
خوب داستان از این قرار بود که من بی آرومی میکردم و کمی هم تب داشتم که مامانم با عجله زنگ زد به مطب دکتر و واسم نوبت گرفت و دفتر بیمه ام رو برداشت و راهی شدیم خلاصه اونجا که رسیدیم دفتر رو به منشی دادیم تا بهمون شماره بده که دوباره اونو بهمون پس داد و گفت تاریخ اعتبارش تموم شده و باید ویزیت آزاد پرداخت کنید.( 15000 تومان ناقابل برای پزشک عمومی) که ویزیت رو پرداخت کردیم و به درون مطب مشرف شدیم اونجا هم آقای دکتر واسم داروی آزاد نوشت و .......... از همونجا مستقیما به اداره بیمه رفتیم که تاریخ اعتبار بیمه ام رو درست کنم که گفتن دفتر بدون عکس بهتون نمیدیم و منم از خدا حواستم و پس از بهبودی راهی عکاسی شدم و این عکس رو گرفتم اما هنوز به ادا...
نویسنده :
امیرمهدی و مامان
21:21